خریدن ایفون و رفتن با باشگاه انقلاب فوت عموی مامانم و رفتن به شمال

مدرسه هم تمام شد و ما راحت شدیم ، معدلم 20 شد و چون بابام بهم قول ایفون 6 داده بود برام خرید. خلاصه ماه ترداد را تمام کردیم و تیر شروع شد و ما به باشگاه انقلاب رفتیم منظورم از ما من و دوستانم پریسا و باران هستیم ، من به کلاسهای شنا ، بسکت و تیاتر میروم چون هنوز تموم نشده ، معلمه شنام بسیار سخت گیر و بد اخلاقه به زور میشه تحملش کرد معلم بسکتم معلم خیلی خوبیه بهتون پیشتهاد می دم که اگه می خواین برین بسکتبال یاد بگیرید حتما به باشگاه انقلاب برید خلاصه ما می رفتیم به باشگاه انقلاب کا از مامانم فهمیدم که عموش فوت کرده خلاصه برای دیدن زن عموی مامانم چند شب پشت سر هم خانه ی اگ ها مهمون بودیم و روز دوشنبه به شمال رفتیم جای شما خالی خیلی خوش گذشت و من حسابی زیر نور افتوب برنزه شدم ☺😯