بنده ، رومینا خانمبنده ، رومینا خانم، تا این لحظه: 22 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

زندگی من

عذر خواهی

سلام به کسانی که وبلاگ من را می خوانید ببخشید من خیلی وقته مطلب نذاشتم دررس هایم بسیار زیاد است. منو ببخشید ...
18 بهمن 1392

عذرخواهی بسیار بزرگ

سلام،من دیگه خجالت می کشم بیام تو وبلاگم و مطلب بنویسم من از شما واقعا عذر می خوام لطفا من را ببخشید من واقعا درسهایم زیاد است و همین طور سخت هفته ی پیش هم امتحاناتمان تمام شد.باز هم عذر میخوام.
18 بهمن 1392

تعطیلی به خاطر برف

بعد از مدت ها این سومین مطلبی است که من می نویسم.می دونید که مدارس به دلیل بارش برف باران دیروز یعنی دوشنبه و امروز یعنی سه شنبه تعطیل بودندد من خیلی خوش حالم برف میاد تا جایی که یادم میاد برف به این خوبی نیامده بود  امیدوارم کسایی که آدم برفی درست کردن  بیان وراجب آددم برفیشون به من بگن راستی دهه ی فجر مبارک باد.  
18 بهمن 1392

صمیمی ترین دوستان من

سلام به کسانی که وبلاگ مرا می خوانید.من دوستان بسیار زیادی دارم صمیمی ترین دوستم صباست که از نوزادی با هم بزرگ شدیم دوست دیگرم باران است من دوستانم را بسیار دوست دارم مخصوصا صبا را که شبیه خواهر من است
18 بهمن 1392

دهه ی فجر

این هفته قرار بود یعنی شنبه ی این هفته قرار بود که تمام کلاس ششمی ها پذیرای تمام مدرسه باشند مدرسه ی ما 800 نفر جمعیت دارد پس هر 4 ششمی باید 200 عدد شیرینی دانمارکی می آوردند.من تو کلاس خودمان مامور شدم که 100 عدد شیرینی بیاورم و یکی دیگر هم مامور شد که 100 عدد دیگر شیرینی بیاورد خلاصه من 100 تا شیرینیم را آوردم ولی  خانم مبینا نیاورد خلاصه این که سهم ما تو پذیرایی شد 100 تا، بگذریم، آن روز تو مدرسه برای ما برنامه اجرا کردند ،شعر  باران بارونه را اجرا کردن و چند تا داستان هم گفتند خلاصه آبروی کلاس ما رفت
18 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زندگی من می باشد