بنده ، رومینا خانمبنده ، رومینا خانم، تا این لحظه: 22 سال و 30 روز سن داره

زندگی من

روز های بد زندگی

1392/7/5 16:15
نویسنده : رومینا
203 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ما دیروز مهمان داشتیم خاله اینام بودن ودایی و مادربزرگ وسط مهمانی خبر دادند یکی از فامیلامون مرده یعنی پسر خاله ی مامانم شما بودید چه احساسی به شما دست میداد وسط یک مهمانی عالی بقیه اش را بعدا و یا چند روز دیگه می نویسملبخندبعدناراحتناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

رومینا
22 مهر 91 22:28
قشنگ بود
باران
4 شهریور 92 21:08
من هم جای تو بودم ناراحت میشدم.تسلیت میگم رومینا جون.البته بستگی داره چه قدر بهش نزدیک باشی اگه باهاش صمیمی باشم که خود کشی میکنم.
پریسا
7 شهریور 92 17:51
عزیزم منم همدردت . بگو ببینم چی شده؟
tima
26 شهریور 92 13:14
tasliat migam
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زندگی من می باشد